loading...
یه فنجان اندیشه
سبحان بازدید : 47 شنبه 28 دی 1392 نظرات (0)

کودکی به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه می‌خوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه رو واسه تولدت بگیریم؟ بابی گفت: آره.

مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.....

سبحان بازدید : 49 پنجشنبه 26 دی 1392 نظرات (0)

رئیس قبیله ای می خواست از میان سه نفر باهوش ترین آن ها را انتخاب کند سه کلاه سبز و دو کلاه قرمز در یک اطاق تاریکی قرار دارد و از آن ها خواست به اطاق رفته و هر یک یک کلاه سر خود گذاشته و نزد او بیایند و هر کسی زودتر رنگ کلاه خود را بگوید او برنده است . یکی از آن ها دید دونفر دیگر یکی کلاه سبز و دیگری کلاه قرمز بر سر دارد فورا گفت کلاه من سبز است ، اگر پاسخ او صحیح باشد مبنای تشخیص او چه بوده است؟؟؟

جواب رو برای ما ارسال کنید

سبحان بازدید : 46 پنجشنبه 26 دی 1392 نظرات (0)

دختربچه ای از مادرش پرسید: - نوع بشر چطور به وجود اومد؟
مادر جواب داد: - خدا آدم و حوا را خلق کرد و اونها بچه دار شدن و بشر به وجود اومد.
دو روز بعد دختربچه همون سوال رو از پدر پرسید.
پدر جواب داد: - سالها پیش میمونهایی بودند که بشر از آنها به وجود اومد...

سبحان بازدید : 26 پنجشنبه 26 دی 1392 نظرات (0)

حکیمی جعبه‌اى بزرگ پر از مواد غذایى و سکه و طلا را به خانه زنى با چندین بچه قد و نیم قد برد.

زن خانه وقتى بسته‌هاى غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویى از همسرش و گفت:

شوهر من آهنگرى بود که از روى بى‌عقلى دست راست و نصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگرى از دست داد و مدتى بعد از سوختگى علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود...

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    آیا از مطالب سایت راضی هستید ؟
    موزیک
    آمار سایت
  • کل مطالب : 12
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 33
  • بازدید سال : 292
  • بازدید کلی : 1,977